+از خواب میپرم همه شبها سقوط را لمسیده ام به شکل شدیدی هبوط را کابوسهام میشکند این سکوت را دادم ادامه خوب ولیکن ثبوت را از بین میبرند تمام پلیسها -جا مانده است نقشهی یک جرم در تنت تهدید دستهاست به اطراف گردنت تو گرم گریه میشوی آنها به کردنت "محکوم میشوند کسانی که بر زنت." ای تف به هرچه وعدهی خامِ پلیسها +من هستم و شکنجهی قانون پرستها لغزیده اند رویتنم چشم و دستها من هستم و یک دسته مستها بیهوده است جملهی این خیز و جستها در
اشتراک گذاری در تلگرام
تنهای داخل سطر تنانه بود دلواپسی غمِ عاشقانه بود ی شدن تنانگی شاعرانه بود در شعرها معاشقه با زن ادامه داشت دنبال شعر و فرمِ جدید و نو آوری دنبال عاشقانهترین خاک بر سری با غم همیشه بستن عهد برادری این جا همیشه فعل نوشتن ادامه داشت بیهیچ در ارادهی خلق اثر شدن حسی شبیه یک خفقان بیشتر شدن در شعر خواستار تن صد نفر شدن خوابیدن خیال سترون ادامه داشت سیگار و سرفه در وسط خوردن شراب بد حالی و کشیدنِ از هیچ خود عذاب حسِ نیاز تلخ بهتریاک یا تناب افکار
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت